عــــــــــــلـــــی
به نام پروردگارت آغاز مینمایم تا در توصیفت یاریم نمایی و گرنه در اولین مرحله باید قلم را رها نمایم وداعی سخت با داغ سکوت و علی جان تو بر عهدت ماندی غرور علی فدای قولش شد گرچه کبر را عادت داده ای تا کبریایی گردی .دشمنی به اسم عمرو که استیصالش را با آب دهنش نشان داد و علی اول خشم خویش را سر ببرید تا شیطان را به سجده گاه آدم کشانده باشد .
ابلیس با تمام قوایش آمده بود تا علی را از معراج به زیر کشد صدای شکسته شدن چوب یا استخوان و دل بریدن از فرزند مادری که سوره ای از کلام خدا به او مختص داده شده بود از درد به زنجیر کشیده شدن در شهر بیشتر بود آری درب هم به انتقام آمده بود تا کینه خیبر را بازپس گیرد در آنزمان بچه ها یش در مکتب او درس اخلاق می خواندند و نامردمان سنت شکن دم از سنت مردی میزدند که دخترش را نیز میزدند .علی از خانه دیده بر جهان نگشود بلکه او از مرکز ثقل هستی جایی فراتر از دنیا چشم بر زمینیان باز نمود و من نمیدانم او میزبان آن خانه بود یا میهمان .کسی که در اینجا بر دوش پیامبر باورهای غلط این مردم را به دور میریخت و غبارروبی کرد تمامی اندیشه هایی که شرک و کفر را در ذهن ناقص خویش پرورانده بودند چگونه میهمان بخوانمش .
دوستانش خاص و شجاعتش بی رقیب ٬مالک شمشیر ٬افتخارشان نام علی بود که تا ابد خاصشان نمود .اقرار و اعتراف دشمنانش به گونه ایست که مرید شخصیتش میشوی اگر دنیا و جاه طلبی مجال دهد. درست مثل آن بینوای خرابه نشین که میشود هم صحبت هرشامگاه علی بی آنکه بداند او کیست .
آنزمان که آدم و نوح برای ابراز ارادت به خالق هستی آرامگاه سومی را آماده میساختند از عشق علی چنان سرمست شده بودند که انگار خالق خویش را در کنار خود احساس مینمودند .و من در شگرف میمانم اینهمه پیامبر و رسول مدفنشان میشود حجر اسماعیل در زیر باران رحمت الهی ولی از حضرت آدم و نوح چه خطایی سرزده بود که عـــــاــــــی را واسطه میکنند
- ۹۲/۰۵/۰۹